معنی جمهوری ها

حل جدول

جمهوری ها

جماهیر

عربی به فارسی

جمهوری

جمهوری خواه , جمهوری , گروهی , اجتماعی

فارسی به عربی

جمهوری

جمهوری، جمهوریه، هاله، الجمهوریه


جمهوری خواه

جمهوری

فرهنگ معین

جمهوری

(~.) [ع.] (اِ.) نوعی از حکومت که رییس آن از سوی مردم کشور برای مدتی محدود برگزیده شود و آن انواع مختلف دارد: جمهوری اسلامی، جهموری سوسیالیستی، جمهوری دموکراتیک، جهموری فدرال و غیره.


ها

(صت.) کلمه دال بر تنبیه، آگاه باش، (صت.) از ادات تحذیر است، هان، ها، مار. نروی ها! کلمه دال بر تحذیر: ها، مار. [خوانش: (وُ یَ یا یِ) [معر.] (پس.) پسوند دال بر معانی ذیل: ]

فرهنگ عمید

جمهوری

نظام و حکومتی که به‌جای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب می‌شود،
(اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران،
[قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد، شراب مسکر، شراب کهنه،


جمهوری خواه

طرفدار حکومت جمهوری،

فرهنگ فارسی هوشیار

رئیس جمهوری

رئیس قوه مجریه در کشورهای جمهوری


جمهوری

شراب کهنه انگوری را گویند طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود

فارسی به ایتالیایی

جمهوری

repubblica

فارسی به آلمانی

جمهوری

Angeben, Staat (m), Verfassung (f), Vorbringen, Zustand (m)

لغت نامه دهخدا

ها

ها. (ق) (در تداول) آری، در مقابل نه: یا ها یا نه. نه ها، نه، نه. نه ها گفت نه نه، یعنی هیچ نگفت:
پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه.

ها. (اِ) سفیدی روی مرغ. (برهان).

فرهنگ فارسی آزاد

ها

ها، حرف تنبیه (آگاهانیدن) است مثل: هذا، ها انتم، هاالله، ایها که در همه «ها» برای تنبیه اضافه شده است،

معادل ابجد

جمهوری ها

270

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری